کارگران مرزی یا "کول بران کرد"؟
عطا یاراحمدی
در سال 1379 به دنبال مریضی قلبی پدرم از درس و دانشگاه ماندم و بالجبار به مدت یکسال و اندی برای امرار معاش خانواده ام به پیرانشهر رفتم و به این کار مشغول شدم . عصرها نزدیک غروب بر روی "پل کهنه خانه" جمع میشدیم و با گرفتن بار برای رفتن به مرز حاج عمران، به صورت کاروان ساعتها پیاده روی و کوه پیمایی میکردیم تا به مرز حاج عمران میرسیدیم و آنجا کوله بار خود را تعویض کرده و به طرف شهر پیرانشهر برمیگشتیم. (مشقات راه بماند که اگر لازم شد در مطلبی به آن میپردازم) میخواهم این نام را –"کول بران کرد"- که به این کارگران نسبت میدهند نقد کنم.
اول٬ ما به عنوان کارگران مرزی همه کرد زبان نبودیم. در میان ما ترک زبان هم بود از جمله بسیاری از جوانان شهر نقده که همانند ما استثمار میشدند.
دوم٬ تمامی شهرهای مرزی ایران کرد زبان نیستند و در تمام این شهرها هم کارگران مرزی وجود دارند و همانند کارگران کرد زبان استثمار میشوند.
سوم٬ در میان ما کودکان کار زیر 18 سال که گاهی اوقات تا 12 سال در میانشان بود یافت میشد که میتوان آنها را با نام کودکان کار مرزی یاد کرد و این خود یک حلقه گم شده است که دراین نام "کول بران کرد" خط خورده است. معمولا انسانهای سودجو ومفتخورهرجا که امکان زدن جیب کارگران وجود داشت و يا دارد٬ دسترنج شان را به یغما بردند و خواهند برد. همانند کفتار بو میکشند و به جان کارگران می افتند و هیچ ملاحظه ای ندارند .
چهارم٬ آنجا يعنى در مناطق مرزى هم قانون و رابطه کار و سرمایه حاکم است و ما کارمزدی انجام میدایم. یعنی ما بار سرمایه داران را حمل میکردیم و در مقابل آن مبلغی دریافت میکردیم. این شرایط خود به خود بوجود نیامده بود بلکه حاصل دنیای سرمایه داری و تجارت است که بر مبنای سود و بهره کشی از کارگران استوار است. اينکه بخشا اين تجارت قاچاق است يا قانونى٬ اين ديگر به ما کارگران مربوط نبود.
در اين کار پر مخاطره که هر بار امکان کشته شدن وجود داشت٬ با کاروان نبودن سخت بود و بدون اسکورت شدن امکان رسیدن بار به شهر خیلی دشوار بود. مسائلى مانند همدست شدن صاحب بار و جاسوسی آنها برای نیروهای انتظامی جهت رد گم کردن مقامات بالا و برای سر گرم کردن سربازان و دستگیر کردن کارگران و باری که به صاحب بار تعلق نداشت رايج بود. گم کردن راه و یا به روی مین رفتن همیشه در کمین ما کارگران بود. (مگر کسانی که مانند راهبران يا بلد چى ها که تمام راههای پاک را میشناختند) و این خود همیشه اکثریت کارگران مرزی را وادار میکرد که نیروی کار خود را به سرمایه داران و عوامل بلدچى شان بفروشند .
اين زندگى روزانه هزاران کارگر و جوان بيکار و فقر زده در مناطق مرزى است. حالا عده اى ناسيوناليست و قوم پرست و فرصت طلب که تنها هنرشان صدور شناسنامه قومى براى مردم زحمتکش است٬ نام اين کارگران و زحمتکشان بيحقوق را "کول بران کرد" نهاده اند!؟ اينها هم شريک همان سرمايه داران منطقه هستند٬ اينها هم از توبره ميخورند و هم از آخور!
اما نام واقعی اين زحمتکشان کارگران مرزى است. کارگران بيحقوق تر از ديگر هم طبقه اى هايشان. این افراد هم مانند تمام آحاد کارگران در هر گوشه اين کره خاکى در حال فروش نیروی کار خود به سرمایه داران هستند. محل کارشان در مرز است٬ کارگران مرزی هستند مانند کارگران معادن و . ..
يک وظيفه تعطيل ناپذير ما کمونیستهاى کارگرى افشا و کوبيدن ارتجاع ناسيوناليسم بعنوان يک دشمن واقعى طبقه کارگر است. افشا تمامی نیروهای مرتجع، بورژوا و ناسیونالیستى که گاهى اوقات براى کشته شدن کارگران مرزى اشک تمساح ميريزند٬ اسم آنها را "کولبران کرد" ميگذارند٬ تا شايد اگر فردا سکان بازار داخلى در کردستان را بدست گرفتند٬ مثل ديگر همکيشان ناسيوناليست شان تسمه از گرده کارگر منتسب به کرد بکشند تا شکمشان گنده تر و حساب بانکى شان پرتر شود. "کرد" بودن ما کارگران براى اين ناسيوناليستها مثل سرباز جنگى است براى بورژوازى در همه جاى جهان. آنها ميخواهند ما جانفداى "کرد" و "ملت کرد" و "حکومت کردى" و بورژوازى کرد باشيم تا خودشان سرى در ميان سرها در بياورند.
نه! ما پرچم مان نه "کرد" است نه "فارس" و نه "عرب" و نه اين هويت هاى کاذب! پرچم ما انترناسيوناليسم و سوسياليسم است و اتحاد ما کارگران مرز و کشور نمى شناسد. مبارزه ما براى برچيدن بساط همه شما وحوش بورژوا است که همه جاى جهان زير "پرچم ملى" کارگر را به بردگى ميکشيد و مهر کثيف تان را بر پيشانى اش ميکوبيد! شرمتان باد!
7/02 /2012